کد مطلب:36778 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:109

انسان با زشت ترین و پلیدترین اوصاف











تصویر دوم، انسان را واجد سخیفترین و زشت ترین و پلیدترین اوصاف می داند. و برخی از این عیوب و نواقص را برای او چنان طبیعی یا نازدونی برمی شمارد كه فقط نوادری می توانند از آن عیوب مصون بمانند. در قرآن آیات فراوانی وجود دارد كه انسان را بدین گونه توصیف كرده یا مورد عتاب و ملامت قرار داده است:

[صفحه 306]

كان الانسان اكثر شی ء جدلا. (كهف، 54)

انسان موجود جدال كننده ای است یعنی وقتی كه حق را به او نشان می دهند، سركشی می كند و لجاجت می ورزد تا زیر بار حق نرود.

ان الانسان خلق هلوعا اذا مسه الشر جزوعا و اذا مسه الخیر منوعا الا المصلین (المعارج، 22 -19)[1].

انسان حریص آفریده شده است وقتی مصیبتی به او می رسد، بی صبری نشان می دهد و زمانی كه خیری به دستش رسید، همه را به خود اختصاص می دهد و دیگران را از خیر و بركات آن منع می كند. و این صفت همه ی آدمهاست به جز آنهایی كه نمازگزارند.

كان الانسان عجولا (الاسراء، 2)[2].

آدمی عجول است.

امیرالمومنین (ع) نیز اكثر مردم را چنین توصیف می كنند: چون سگان بانگ زن و درندگان هار كه هر كدام می خواهند دیگری را بدرند یا همچون چارپایانی هستند كه بعضی دست و پا بسته اند و گروهی رها شده تا هر جا كه می خواهند بچرند و مراعات هیچ حق و تكلیفی را نكنند. اما با همه ی این رذایل- كه در راس آن حب به دنیاست- آدمیان را نمی توان چندان شایسته ملامت و سرزنش دانست چرا كه حیوان صفت بودن یا عجول و جدال گر بودن آدمی عین دنیانشین بودن اوست. آدمیان برای این دنیایند و فقط نوادری هستند كه دنیا برای آنهاست. بفرموده ی امیرالمومنین (ع):

[صفحه 307]

الناس ابناء الدنیا و لا یلام الرجل علی حب امه[3].

مردم فرزندان دنیا هستند و كسی را به علت مهرش به مادر ملامت نمی كنند.

تعلق خاطر آدمی نسبت به خاستگاه و پرورشگاه خود (یعنی دنیا) طبیعتا او را سرگرم به دنیا و غافل از ایده آلهای انسانی خواهد كرد. این همان تئوری غفلت است كه عارفان هم به آن اشاره كرده اند مطابق این نظریه حیات این جهانی قائم به غفلت است و فروریختن این غفلتها معادل فروریختن معیشت و نظام بازی دنیاست. فقط در آخرت است كه چشمها به عواقب امور باز می شود، نزاعها خاتمه می یابد و خداوند در باب همه كشمكشها و اختلافات داوری نهایی خواهد كرد.


این جهان جنگ است كل چون بنگری
ذره با ذره چو دین با كافری


(مثنوی، دفتر ششم، بیت 36)


این جهان زین جنگ قایم می بود
در عناصر درنگر تا حل شود


(مثنوی، دفتر ششم، بیت 47)


آن جهان جز باقی و آباد نیست
زانك آن تركیب از اضداد نیست


(مثنوی، دفتر ششم، بیت 56)

اگر همه از این غفلتها به درآیند و از حقیقت مسابقه عظیم دنیا سوال كنند موضوع بردن و باختن منتفی می گردد و نظام دنیا به نظام دیگری بدل خواهد شد ولی این حال به آخرت مربوط است، در آنجاست كه آدمی به عینه می بیند قبلا در چه گردابی گرفتار بوده و چگونه غافلانه از

[صفحه 308]

خود نمی پرسیده كه مشغول به چه كاری بوده است.


صفحه 306، 307، 308.








    1. مشابه همین آیه، سوره اسراء، 83: اذا انعمنا علی الانسان اعرض و نابجانبه و اذا مسه الشركان یوسا.
    2. همچنین بنی اسرائیل آیه 11 و همچنین انبیاء آیه 37: خلق الانسان من عجل.
    3. نهج البلاغه، ترجمه دكتر شهیدی، كلمات قصار 303، ص 416.